سخنان حکیم ارد بزرگ-موضوع روان و خویش
سخنان حکیم ارد بزرگ-موضوع روان و خویش
سرزمين روان ما ، بسيار بزرگتر و باشکوه تر از چنبره پيرامون ماست . کسانی را
بدان راه دهيم که سزاوار آن باشند .
روان دانایان فربه تر از دیگران است این نيرویست که دانش و خرد به آنها بخشيده
است .
بدن ایستگاه روان نيست ، بدن هدیه و ابزار روان است .
کسي که خویش را بزهکار می شمارد ، زندانبان خويش است ، او هر روز خود را
شکنجه می کند .
برای ماندگاری ، تنها اندیشه ات پاکی روان باشد .
در خواب می توانی نيروی روان خویش را بنگری .
خودخواهی ، کاشی سادگی روانت را ، خواهد شکست .
روان مردگان و زندگان ، در یک گردونه می چرخد .
دوری از آرمان ها ، آشفتگی و پریشانی روان را در پی دارد .
بهترين درمانگر روان بيمار ، کار است و کار .
روان ، همواره تشنه پرواز و بالا بردن خواسته های آدمی است ، این همان ریشه
بالندگی آدميست .
اگر دشمن جنایت پيشه داری ، بجای پنهان شدن ، بکوش همگان را از گرفتاری
خویش آگاه سازی .
با گفتن واژه هایی همانند نمی توانم ! و یا نمی شود ! هر روز پس تر می روید .
نخستين کسی که باید در برابرش کُرنش کنيم ، خویشتن خویش است .
خویش را خوار نکنيم ، ارزش خود را براستی بدانيم .
آدمهای بی مایه ، همگان را برای رسيدن به خواسته های خویش ابزار می
سازند .
بسياری از آرزوهایمان را می توانيم با نشان دادن توانمندی خویش به آسانی
بدست آوریم .
کسيکه سنگ خویشتن را به سينه می زند نباید اميد داشته باشد که دیگران
فرمانبردار او باشند .
خود کامگان در ژرفنای وجود خویش گم می شوند .
هنگامی که بدانيد چه توانايی داريد ، برای آموختن و سپس بهره برداری از آن
تلاش مي کنيد .
بسياری در پيچ وخم یک راه مانده اند و همواره از خویشتن می پرسند : ما چرا
ناتوان از ادامه راهيم . بدانها باید گفت می دانی در کجا مانده ای؟ همانجای که خود
را پرمایه دانسته ای.
کردار ناپسند خویش را با دارایی زیاد هم نمی توانی پنهان سازی .
درون ما ميدان جنگ و ستيز نيست بجاي آنکه خود را سرزنش کنيم خويشتن
خويش را بستاييم .
خودآختگی نيرویی است که بسياری آن را ندارند .
خودت را بشناس و به آن ببال .
در برف ، سپيدی پيداست ، آیا تن به آن می دهی ؟ بسياری با نمای سپيد
نزدیک ما می شوند که در ژرفنای خود نيستی بهمراه دارند .




